۱۳۸۷ اسفند ۲۲, پنجشنبه

حماسه بلوچستان

حماسه بلوچستان حماسه بلوچستان
تقدیم به دلاوران جان بر کف جنبش مقاومت مردمی (جندالله) به مناسبت پیروزی باشکوه درعملیات ضد کمین 17 اسفند
بار دیگر سرزمین بلوچستان ، این دیار رشادت و مقاومت ، دیار ظلم ستیزان خستگی ناپذیر و غیور مردان مبارز شاهد خلق حماسه ای دیگر از فرزندانش، این داعیه داران ایمان و آزادگی در عصر ظلمت و خفقان بود.
تنی چند با سلاحی اندک، ولی با ایمانی وصف ناپذیر و رشادتی اسطوره ای در برابر جمعی کثیر و تا دندان مسلح ولی هراسان و متزلزل قرار می گیرند.نبردی نا برابر در شرف وقوع است. سپاه حق و لشکریان کفر و جهل در برابر هم صف آراسته اند.در این سو دلیرانی از تبار ایمان وآزادگی ایستاده اند که جز به رهایی نمی اندیشند و تن از ذلت بند پیراسته و برخاسته اند تا ستمدیدگان دیاری را از زیر یوغ بندگی دژخیمان برهانند وخود رها در وصال رب خویش شوند و در آن سو مزدورانی دنیا پرست جمع شده اند ، فاقد از ذره ای ایمان وآرمان که با اجبار ، اکراه و تنبیه و تذلیل به این کارزارشیران کشانیده شده تا با خونشان بزم عیش آخوندهای پایتخت را گرمتر کنند.
براستی این نبرد نا برابر است و مظاهر اقتدارو شکوه در برابر مصادیق ضعف و زبونی ایستاده اند.آری قدرت در ذره ذره وجود سلحشوران بلوچستان موج می زند ،آنان به ربی مقتدر دل داده اند و قدرت و توانشان در ورای ایمان به اوست.نبرد نزدیک است و تنی چند اما مصمم و ثابت قدم با لشکری بی شمار که وحشت درونشان را در رعشه دستانشان می توان دید، خواهند جنگید.
صدها مزدور هراسان و گریزان از جنگ و کارزار با پشتیبانی هفت هلیکوپتر ، دو جت جنگنده ، ده ها خودرو حامل سلاح نیمه سنگین و سنگین در یکسوی میدان و در آن سو تنی چند با سلاحی اندک ، وبراستی چه حقیر می نماید این افراد و ابزار پوشالی در برابر هیبت حقیقی ایمان ، آزادگی و جلای رشادت فرزندان بلوچستان .
شوق تحقق وعده حق در دیدگان مردان حق هویداست.و براستی چه کسی از خالق زمین و اسمانها بر وعده خویش وفادارتر است؟
نبرد آغاز می شود.دلیر مردان این کهن دیار با فریاد الله اکبر بر دشمنان زبون و ضعیف خویش می تازند ، آتش انتقام ستمدیده از ستمکار، فروزان تر می گردد و وحشت دژخیمان فزونتر. عرصه بر دشمن تنگ می گردد ،نه توان و جسارت رویارویست آنان را و نه راهیست برای گریز.
آری وعده پروردگار عالمیان تحقق می یابد و نصرت و مددش چنین قدرتی به بندگانش می بخشد.
پانزده دژخیم خامنه ای در بدو نبرد، زیر باران آتش خشم فرزندان بلوچستان به سزای تعدی بر مظلوم می رسند و برای همیشه به مأوایشان دوزخ می پیوندند و دهها تن دیگر زخمی می گردند وجای گلوله نشان عبرتی بر پیکر نحیفشان می تراشد که گر زنده بمانند درسی شود برای همه مستکبرین عالم و الباقی می گریزند.
میدان خالی می گردد وسکوت حکمفرماست . نجوایی به گوش می رسد .صدای دعاست. ذکر حق بر لب این جنگجویان جوان جاریست و خدای خویش را سپاس می گویند.دیده به آسمان دوخته و اشک، صورت غبار آلودشان را می نوازد.دست را به آسمان بلند کرده و با آه و سوز از رب خویش ملتمسانه می خواهند: که شهادت را، دیدار را ،وصال را ارزانیشان کند که از فتح بیش می پسندند.در گریه و تمنا ،در شور و شوق و در درد فراق یار وسودای شهادت و سعادت می گدازند که ناگهان آوای دلنشین امیر طنین می افکند که خطاب به سربازانش میگوید:
ای برادرانم ، ای پویندگان ره حق ، بیش مرنجید و صبور باشید که امروز ما فاتحیم و فردایی قریب رهسپار وادی حق. باید آن قدر در ره حق جان بفشانیم تا لایق درگاه و آراسته دیدار گردیم.
ندای الله اکبر باری دیگر مستولی می گردد و مبارزان بسوی سنگر باز میگردند.
و بدین سان برگ زرین دیگری به تاریخ مبارزات مقدس مردم غیور بلوچستان افزوده می شود.
ومن الله التوفیق

نوشته شده توسط :برادر سرمچار

هیچ نظری موجود نیست: