۱۳۸۸ فروردین ۸, شنبه

پیام به اوباما ,طنز


اوباماجان!
خطاب به من و رهبرم پیام داده بودی. دمت گرم. الحق که اهل تغییری. این پدر و مادرم پایشان لب گور است اما دل نمی‏کنند و می‏خواهند بیایند مرا ببینند. تغییری بده قبل از آنکه اجل برسد، ویزایشان برسد. اینجا هم آنقدر لفت و لیسش ندهند که در مراسم انگشت نگاری عزرائیل بچسبد خِرِّشان را.سعدی و بنی‏آدم و زندگی خوب و اینجور خرت و پرت‏ها را که دربست با تو هم عقیده‏ام.در مورد رهبرانم کمی زیادی اوباما هستی. تو فکر می‏کنی حضرت رهبر همانی است که در ایرانشهر پیاده راه می‏رفت و چپق دود می‏کرد؟ اخوی، برای خودش فرعونی شده سوار برملت. چپق‏ها می‏کند چاق.برادر! ریشی بگذار. تسبیحی بگیر دستت. باراک و اوبامایی‏ات را بگذار کنار. حسینی‏ات را پر رنگ کن. زیارت امام رضایی برو. حیا کن. یوتوب را رها کن. به نزدیکی حوزه و کاخ سفید بیندیش، و الا چه پیامی؟ چه کشکی؟

هیچ نظری موجود نیست: