۱۳۸۸ فروردین ۲۳, یکشنبه

اوضاع و شرایط ملیت ها (اقوام) در ایران غیر متمرکز-به قلم: یاسین اهوازی



تجربه و تاریخ کشور هایی با دارای سیستم غیر متمرکز که دارای ملیت ها یا اقوام مختلفی از نظر زبانی ، مذهبی و فرهنگی و غیره ، نشان می دهد که این دو مقوله ، یعنی ملیت ها و سیستم حکومتی غیر متمرکز از جهت پیشرفت و بالندگی سیاسی، اقتصادی و حقوق بشر در هم وابسته و یا به قولی یکی مکمل دیگری است…چرا؟

وجود سیستم غیر متمرکز بدین معنا است، که نمایندگان کلیه قشر های تشکیل دهنده جامعه ایران با تنوع نژادی ، زبانی و مذهبی باید در تصمیم گیری های مهم سیاسی سهیم باشند و در کلیه ارکان های مملکتی و یا ساختارهای سیاسی حکومت مشارکت فعال داشته باشند،، زیرا دخالت و شرکت انان در حالی که نظام سکولار و دمکرات را ضامن می شود، از طرف دیگر تعمین حقوق به حق ملیت ها و اقوام ساکن در ان کشور را به یک اصل غیر قابل بازگشت تبدیل خواهد کرد.

ویلسون رئیس جمهور امریکا (1917-1921) و دمکرات در بیانیه صلح خود گفت، که تقاضاها و خواسته های ملی و قومی باید مورد احترام و قبول قرار گیرد، زیرا حق تعین سرنوشت فقط یک لغت نیست، بلکه یک اصل ضروری جهت اقدام است، که اگر هر دولت یا نظامی ان را مورد توجه قرار ندهد، خطر نابودی خود و دولتش را به جان خریده است، دنیای مدرن بر حق تعین سرنوشت ملت ها استوار است.(1)

در سیستم حکومتی غیر متمرکز کشور هایی با تنوع اتنیکی ، دولت از خصوصیات خاصی برخوردار است، این امر به حکومت این اجازه و توانایی را می دهد، که مرکز اختلافات و علل عدم تکامل دمکراسی و حقوق شهروندی را دریافته و به مداوای ان بپردازد،، زیرا این سیستم حکومتی حامل اجزاء تمام ملیت ها و اقوام ساکن در مملکت، و برخواسته از عمق نارضایتی ها اتنیکی است.

سیستم غیر متمرکز حکومتی، با درک و شناخت جغرافیای سیاسی منطقه خود، بهتر از هر کس دیگری میتواند به حل مشکلات کمک کند و از طرف دیگر ساختارهایی را در این مناطق اتنیکی بوجود می اورد، که برای مردم ساکن این مناطق اتنیکی گویا و قابل فهم است، و می تواند به ارتباط مستقیم و تبلیغ سیاست های شهروندی و اقتصادی به حق و در اخر به یک پروسه تکامل همه جانبه تبدیل شود.

زیرا با زبان و فرهنگ همان مناطق تماس برقرار میکند،، و دیگر مردم احساس بیگانگی و سردگمی نخواهند کرد.

اما در ایران کنونی و در عرض بیش از 83 سال اخیر و به دلیل وجود حکومت های متمرکز و غیر دمکراتیک،، از انجا که با زبان و فرهنگ بیگانه و از کانال زور و سرکوب با مردمان مناطق غیر فارس برای گسترش نفوذ حکومت مرکزی استفاده می شده و می شود، نتایج بدست امده به کلی تاسف برانگیز است، زیرا اولا که سیاست های اعمال شده به هیچ وجه با منافع و زندگی مردم این مناطق منطبق نیست و کلیه سیاست های حکومت در جهت اسیمیله کردن اجباری و نابود کردن زبان و فرهنگ بومی مردم این مناطق اتنیکی مثل ترک ، کورد، عرب اهوازی، بلوچ و ترکمن و غیره و جایگزین کردن ان با زبان حکومت یعنی زبان فارسی است.

به همین دلیل در طول این 83 سال اخیر یعنی از 1925 و به بهانه مدرنیته در ایران کثرالمله ، و ملت سازی به زور اسلحه و سرکوب ، در حکومت های متمرکز ، ما شاهد اوج تشدد و بیگانگی بین ملت ها یا اقوام ساکن ایران از یک طرف با ملت یا قوم حاکم در ایران هستیم،، زیرا هیچوقت تاکید می کنم هیچوقت برای تغییرات، چه سیاسی یا فرهنگی از مرد مان اصلی که در جغرافیای سیاسی اتنیکی سکونت دارند، نظر خواهی یا سوال نشده و نمی شود، و کماکان همان روش های به غایت ضد بشری و ضد حقوق شهروندی رژیم سابق شاه توسط حکومت متمرکز و ترور پرور فعلی ایران دنبال میشود.

خانم ها و ااقایان

ملت ها و اقوام در ایران به دلیل نبود دمکراسی و به دنبال ان عدم تجربه دمکراسی، و وجود فساد مالی و اداری گسترده که ناشی از تسلط حکومت های دیکتاتور در طول سالیان متمادی است، بدون شک در فردای ایران ازاد با مشکلاتی درون جامعه و سازماندهی اجتماعی مواجه هستند، به همین دلیل وجود احزاب و سازمان های سیاسی اتنیکی و قومی که با تارو پود فرهنگی و اجتماعی این مناطق اشنا هستند و برخواسته از این اقلیم ها می باشند، از اهمییت خواصی برخوردار هستند.. این احزاب در حال سازماندهی و ایجاد برنامه های سیاسی برای رهبری مناطق خود هستند و تمام انان در کنگره ای به نام کنگره ملیت های ایران فدرال گرد هم امده اند، تا مشکلات انتقال سیاسی به یک دولت غیر متمرکز و فدرال را اسان و مهیا کنند، این کنگره با مبارزات دمکراتیک و صلح امیز خود به تجاربی بس غنی و بزرگ دست یافته است، که در اینده و با کمک مردمان ایران و نیروهای ازادی خواه جهان به این مهم جامعه عمل بپوشانت، زیرا راه دیگری جزء راه سیستم غیر متمرکز و با حکومتی فدرال ، ضمانتی برای دمکراسی باقی نمی گذارد.

با این تفسیر که در بالا ذکر ان رفت، به خوبی به ساختار مثبت نظام غیر متمرکز و نفع ان برای ملت های ساکن ایران به روشنی نمایان میشود، زیرا همانطوریکه قبلا گفته شد، ساختار و اندام این سیستم غیرمتمرکز بدون نمایندگان واقعی ملیت های ایران شکل نخواهد گرفت،، چنانکه خواستار تقسیم قدرت سیاسی و اقتصادی با دورنمای دمکراتیک باشیم، باید و بدون شک به ایجاد نظام غیر متمرکز و یا سیستم فدرال در ایران کمک کنیم، این امر به قدری مهم است که نه تنها به اعتلای دمکراسی کمک می کند، بلکه

به یک منطقه با ثبات و به دور از تشنج کمک کرده ایم،، و حتی به یقین به تضعیف بیش از حد تروریسم یاری رسانده ایم.

اضافه بر ان باید دانست که سیستم غیر متمرکز با منافع ملت ها و دمکراسی در ایران ارتباط مستقیم دارد، و باز چنانکه خواهان نظامی عاری از ستم و مردم سالار باشیم، نهایتا باید اصول سیستم غیر متمرکز سیاسی در ایران را که همگی مردمان این سرزمین دستی در ان داشته باشند، بوجود اوریم، زیرا نظام فدرال برای ممالکی چون ایران استبداد زده با تنوع اتنیکی دارای پایه های اساسی و حقیقی است،، بوجود آمدن یک سیستم فدرال و غیر متمرکز در ایران دنیا را امن تر خواهد کرد. این حق ما است.

26 مارس 2009

هیچ نظری موجود نیست: